هنر ممکنها: یک پیروزی برای عملگرایی در سیاست ایران
نتایج انتخابات مجلس و مجلس خبرگان در روز جمعه بسیاری از محافظهکاران تندرو و مطرح سیاست ایران را از صحنه قدرت خارج کرد و بسیاری از چهرههای جدید عضو ائتلاف طرفدار دولت یا “لیست امید”را روانهی بهارستان کرد. در این دوره انتخابات برای نخستین بار بود که نتایج هر سی کرسی پایتخت در همان دور اول مشخص شدند و همینطور برای اولین بار است که یک غیرروحانی (محسن اسماعیلی) به مجلس خبرگان راه مییابد. تا اینجا ۱۴زن وارد مجلس شدهاند و تکلیف هشت زن دیگر در مرحله دوم مشخص میشود. اگر تنها یکی از این هشت نفر پیروز شود، مجلس دهم دارای بیشترین تعداد نمایندهی زن در همهی مجلسهای گذشته پس از انقلاب خواهد بود.
[آمار حضور زنان در انتخابات مجلس و خبرگان]
رسانههای جهان به نتایج انتخابات اخیر واکنش نشان دادند و آن را “یک پیروزی قاطع” برای میانهروها و “پیامی طنینانداز از سوی رایدهندهها” تا انتخاباتی “جادویی” که محافظهکاران را به میانهروها تبدیل کرد توصیف کردند. همهی این واکنشها تمایل داشتند که از دریچهی نگاه جناحی به نتایج این انتخابات نگاه کنند، درحالیکه شاید بشود کمی عملگرایانهتر به آن نگاه کرد. نمایندههای مجلس آینده بیشتراز اینکه محصول جریانات سیاسی باشند، محصول ارادهی مردم برای به سرانجام رساندن خواستههای -به ویژه اقتصادی- آنان در فضای پس از برجام هستند. بنابراین، نتایج این انتخابات بیشتر از اینکه پیروزی برای میانهروها یا شکست برای تندروها باشد، درواقع باید پیروزی برای عملگرایی ایرانیان شمرده شود.
شکی نیست که طرفداران اصلاحطلبی در امید دست یافتن به مجلسی بودند که رهبران آنها را از حصر خانگی آزاد کند و آزادیهای اجتماعی و سیاسی را برای آنها به ارمغان بیاورد. اصولگرایان نیز در انتظار بازگشتی سیاسی بودند تا پس از شکست انتخابات ریاستجمهوری یازدهم دوباره بتوانند نهادهای اصلی نظام را به کنترل خودشان درآورند؛ حاصل اما چیزی نبود جز فائق آمدن عملگرایی بر هر دو آرزو. پس از اینکه بسیاری از اصلاحطلبها توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدند، بقیهی نامزدهای اصلاحطلب تصمیم گرفتند تا ائتلافی با اعتدالیون ِمنتسب به حسن روحانی ایجاد کنند که مورد حمایت رییسجمهور اسبق و رهبر معنوی اصلاحات، سید محمد خاتمی، نیز قرار گرفت. هدف این ائتلاف بیشتر از آنکه سوق دادن روحانی میانهرو به سمت اصلاحطلبی بوده باشد، فرصتی فراهم کرد تا نمایندههای پرسروصدای بیش از حد تندرو مجلس و خبرگان را بیشتر به حاشیه برانند و موفق شدند. رای دهندهگان نیز درواقع به مجلس شورا و مجلس خبرگانی رای دادند که میانهی سیاست ایران را بیشتر از حاشیههایش نمایندگی میکند.
روحانی نیز پس از انتخابات به همین عملگرایی سیاسی و به آغاز «یک فصل جدید براساس استعدادهای داخلی و فرصتهای جهانی» اشاره کرد. هدف او، و مجلس جدید، عمدتا تمرکز بر روی اقتصاد و ایجاد اشتغال خواهد بود تا دگرگونی اساسی در فضای سیاست داخلی ایران. نتایج انتخابات مجلس به این معناست که روحانی مشکلات کمتری در سیاستهای بهبود روابط بینالمللی با بقیهی کشورها خواهد داشت. بسیار بعید است که وزیر خارجهاش دوباره برای هر پیادهروی و هر مصافحهای در مجلس مورد سوال قرار بگیردی یا به او لقب “خائن” بدهند. همچنین دست روحانی در گسترش سرمایهگذاری خارجی در ایران بسیار بازتر از گذشته خواهد بود. البته درباره بسیاری از سیاستهای کلی کشور از نهادی غیر از مجلس ابلاغ میشود.
در انتخابات مجلس خبرگان نیز نشانههایی از این عملگرایی به جای اصلاحطلبی آشکار به چشم میخورد. با وجود رد صلاحیت سید حسن خمینی، اصلاحطلبها از لیست منتخب اکبر رفسنجانی که متشکل از نامزدهای میانهرو بود حمایت کردند؛ لیستی که در نهایت تمامی کرسیهای ممکن را در تهران به جز یکی، از آن خود کرد. این پیروزیها از این جهت حائز اهمیت بودند که ممکن است مجلس خبرگان جدید در جایگاه انتخاب رهبر جدید قرار بگیرد. با وجودی که اصلاحطلبان قطعا تمایل به حضور نیروهای به اصلاح خودیتر درون مجلس خبرگان داشتند، ولی آنها اکنون میتوانند به این دل خوش کنند که محافظهکاران تندروتری همچون تقی مصباح یزدی و محمد یزدی، رییس مجلس خبرگان فعلی را برای خبرگان پیش رو حذف کردهاند؛ کسانی که هرکدام میتوانستند موانع جدی بر سر انتخاب گزینههای معتدلتر برای رهبر آینده ایجاد کنند.
اگر سیاست هنر ممکنهاست، بنابراین میانهروهای سیاستِ ایران در بهدست آوردن هرآنچه در این دو انتخابات “ممکن” بود، به موفقیت رسیدند.