نگرانیهای جنتی
اِعمال نظارت استصوابی توسط شورای نگهبان و رد صلاحیت شمار زیادی از کاندیداها که بیشتر به یک جریان فکری و سیاسی تعلق دارند بحث داغ هر انتخاباتی در ایران است. مقدمهچینی برای آماده کردن جامعه، جهت رویارویی با لیست بلندبالای ردصلاحیتشدگان با ادعاهایی تکراری برای توجیه ردصلاحیت نامزدهایی که قانونا حق انتخابشدن دارند نیز، سنتی تکراری است. احمد جنتی در آخرین اظهارنظرش با ابراز تاسف نسبت به ثبتنام ۸۰۰ نفر در انتخابات دهمین دوره مجلس خبرگان گفته: «آیا حدود همه کسانی که ثبتنام كردهاند خودشان را مجتهد میدانند؟! به برخی از آنها یک عبارت عربی بدهند نمیتوانند به درستی بخوانند چه برسد به این که بخواهند قرآن بخوانند. به برخی از آنها اگر یک کتاب فقهی و یا قرآن بدهی نمیتوانند تشخیص بدهند».
روشن است که نامنویسی کسانی که نمیتوانند یک عبارت عربی و یا قرآن را بخوانند جای نگرانی ندارد. چرا که طبق قانون انتخابات، کاندیداهای خبرگان باید مجتهد باشند و شورای نگهبان بدون صرف وقت و بدون نگرانی روی نام این افراد خط قرمز میکشد. اگر کسانی نامنویسی کردهاند که آیتالله جنتی حتی بدون بررسی سوابق علمیشان و قبل از شروع موعد بررسی صلاحیتها، میداند که فرق قرآن و یک کتاب فقهی را نمیدانند، به روشنی صلاحیتاش زیر سوال است. اگر کسی هم با چنین مشخصاتی ثبتنام کرده طبیعی است که منتظر تایید صلاحیت نیست.
[بیشتر بخوانید: نقش مجلس خبرگان رهبری چیست؟]اما نگرانی واقعی آیتالله جنتی چیزی فرای آنی است که اعلام میشود. عمده نگرانیهای او را این گونه میتوان برشمرد:
۱- دوقطبی شدن انتخابات خبرگان
نگاهی به نمایندگان چهار دوره مجلس خبرگان نشان میدهد که رقابتی نبودن انتخابات خبرگان سبب شده تا تمام نیروهای انقلاب، بدون دغدغه رایآوری و بهصورت تکراری به این مجلس راه یافتهاند. حال آنکه دوقطبی شدن انتخابات، برای اولین بار انتخابات خبرگان را به سمت رقابتی شدن سوق خواهد داد و در این رقابت کسانی بازنده خواهند بود که کمترین پایگاه اجتماعی را دارا هستند. بنابراین جای نگرانی برای جنتی و همفکرانش وجود دارد.
۲- مثلث هاشمی، روحانی و خمینی
احمد جنتی و همفکرانش به خوبی میدانند که هیچ کاندیدایی در مقابل فهرستی که راس هرم آن را مثلث هاشمی-روحانی و خمینی تشکیل داده، توانایی رقابت ندارد. هر سه این کاندیداها در موقعیتی قرار دارند که نه تنها در مقایسه با کاندیداهای رقیب از پایگاه قابل توجهی برخوردارند، بلکه این مثلث (به درست یا غلط) به امیِد تحولخواهان برای ایجاد تغییرات اساسی در ساختار قدرت تبدیل شده است.
[بیشتر بخوانید: هفت ویژگی کاندیداتوری سیدحسن خمینی]۳- مساله جانشینی
احتمال درگذشت آیتالله خامنهای در هشت سال آینده و ضرورت ورود مجلس خبرگان پنجم به مساله جانشینی، شکی برای احمد جنتی و همفکرانش باقی نمیگذارد که هرگونه تزلزلی در ترکیب این مجلس که بتواند میدان عمل را به نفع اصلاحطلبان و اعتدالیون تغییر دهد، خطایی غیرقابل جبران است. بنابراین محکمکاری در تعیین صلاحیتها برای چیدمان مجلسی یکدست اصولگرا و در اصطلاح «ذوب در ولایت»، تنها نسخه بازدارنده خواهد بود.
جنتی در همین سخنرانی میگوید: «ما باید اختلافات را کنار بگذاریم و یکپارچگی را از بین نبریم». سخنانی که به نظر میآید یک مخاطب بیشتر ندارد: «همفکران اصولگرا». کسانی که با تسلط بر ارکان قدرت میتوانند انسداد سیاسی را تشدید و مجلسی دستنشانده برپا کنند تا مجبور نباشند ۸ سال آینده در شک و تردید باقی بمانند.