چالشهای انتخاباتی اصلاحطلبان
دیدبان مجلس: گستردهترین نامنویسی برای انتخابات مجلس شورای اسلامی، که در تاریخ سیاسی ایران بی نظیر بود، با یکی از گستردهترین رد صلاحیتهای تاریخ جمهوری اسلامی از سوی شورای نگهبان روبرو شد.
این رد صلاحیتها فقط از جنبه کمی نبود، بلکه از جنبه کیفی نیز کلیت جریان اصلاح طلبان و مخالفان را نشانه گرفته بود. اما چه گروههایی از دور رقابتها خارج شدند:
الف- با فضاسازیهای صورت گرفته و فضای ارعاب تبلیغاتی که صورت گرفت رهبران شناخته شده اصلاح طلب از جمله اعضای حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی با علم به اینکه هیچ شانسی برای تایید صلاحیت آنها وجود ندارد، از نامنویسی خودداری کردند.
ب- حامیان جنبش سبز صرفنظر از سابقه سیاسی و حزبیشان رد صلاحیت شدند. یعنی این رد صلاحیتها حتی شامل برخی اصولگرایان هم شده است.
ج- هواداران حزب اعتدال و توسعه (طرفدار دولت) که توانایی سازماندهی داشتند.
د- نیروهای اصلی حزب کارگزاران که تشکیلاتی بوده و شناخته شده باشند و سبد رایشان بالا باشد، به ویژه فرزندان هاشمی رفسنجانی که حاکمیت مایل به قرار گرفتن آنها در ترازوی انتخابات نیست.
ه- نیروهای شناخته شده و با نفوذ محلی که میتوانند در خدمت دولت و حمایت ازان قرار بگیرند.
و- نیروهای اصولگرا و برخی از نمایندگان کنونی مجلس که متمایل به جریان رهروان ولایت (حامیان لاریجانی) بودند و به طور ضمنی نیز از دولت روحانی حمایت می کردند.
ز- نیروهای ناشناختهای که فاقد پیشینه سیاسی روشن و بایگانی شده در نهادها هستند و میتوانند به طور غیر مستقیم مورد بهره برداری جریان هوادار دولت قرار گیرند.
[بیشتر بخوانید:رد صلاحیت ≠ عدم احراز صلاحیت]در چنین وضعیتی چالشهای انتخاباتی اصلاح طلبان آغاز میشود:
الف- مشروعیت حضور
رفتار شورای نگهبان و نحوه رد صلاحیتهای گسترده کاندیداها که شانس چندانی برای حضور جناحهای رقیب درون حاکمیت باقی نمیگذارد نه تنها فرقی با گذشته نکرده است بلکه در مواردی شدیدتر بوده است. از مجلس هفتم به بعد عملا اصلاحطلبان حضور فعال را در انتخابات کنار گذاشتند و در انتخابات مجلس نهم کار به تحریم آشکار و همه جانبه کشید. حتی سیدمحمد خاتمی که در انتخابات بدون اعلام قبلی در دماوند رای داده بود تا مدتها مورد انتقاد بسیاری از اصلاح طلبان قرار داشت. حال این پرسش روبروی اصلاح طلبان قرار میگیرد که به چه دلیل رفتار انتخاباتی اصلاح طلبان تغییر کرده و حتی در لیست انتخاباتی آنها برخی چهرههای اصولگرا دیده میشود. پاسخ آنها این است که شرایط با حضور روحانی در قدرت تغییر کرده است و عدم حضور آنها منجر به تقدیم مجلس توسط تندروها میگردد. این استدلال در خود حاوی اعتراف ضمنی به قبول اشتباه تاکتیکی آنها به عدم حضور در انتخابات دورههای قبل است که منجر به تسخیر مجلس توسط اصولگرایان تندرو گردید.
ب- مشکلات و اختلافات درونی اصلاح طلبان
علی رغم اینکه رفتار شورای نگهبان در حذف اکثریت چهره های اصلی اصلاح طلبان سبب گردید که آنها بتوانند در نهایت موفق به ارایه لیست واحد شوند و مانند انتخابات شورای شهر دوم دچار انشقاق لیستی نشوند. اما در عمل اختلافات فکری و عملی زیادی میان اصلاح طلبان وجود دارد که دامنه آن گاه به حوزه عمومی هم کشیده میشود و اصولگرایان هم دایما برای افزایش این شکاف در رسانههای خود فعالیت تبلیغاتی میکنند. اختلافات میان محمدرضا عارف، گروه کارگزاران و جناح حامی دولت همچنان ادامه دارد. عارف که به خاطر فشار این جریانات در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ به اجبار کنار رفت، بعد از آن نیز در ازای کنار رفتنش پیشنهاد در خوری به او داده نشد.
در انتخابات فعلی نیز چون جریان حامی دولت و کارگزاران به مناسبات درونی قدرت و الزامات ناشی از آن میاندیشند و دغدغه هویت جریان اصلاح طلبی را ندارند در نتیجه قصد نزدیک شدن به جریان حامی هوادار لاریجانی (رهروان ولایت) را دارند وبه دنبال ائتلافی با اصولگرایان میانه هستند تا بتوانند تیم هواداران دولت را مدیریت کنند. علاوه بر این سیاست دوری جستن علنی از اصلاح طلبان تندرو نیز در دستور کار آنها قرار دارد.
برخی اصلاح طلبان معتقدند آنها باید با شعار اصلاح طلبی در انتخابات شرکت و برای ریاست مجلس نیز معتقدند باید از عارف حمایت کنند و مسئله آینده اصلاح طلبی برای آنها مهم است. در مقابل محمد عطریانفر از اعضای کارگزاران ریاست عارف را بعید دانسته و آن را نسیه در برابر نقد (ریاست لاریجانی) خوانده است.
علاوه بر این هرچند اصلاح طلبان حامیِ موسوی نقش فعالی در تهیه لیست انتخاباتی ندارند اما جریان حامی موسوی انتقادات جدی از دولت روحانی دارند. حلقه اصلاح طلبان نزدیک به موسوی از آغاز دولت روحانی نسبت به سیاستهای اقتصادی و سیاسی دولت انتقاد داشتند و این حجم انتقادات نیز روز به روز افزایش یافته است. در مورد انتخابات نیز آنها معتقدند ائتلاف با جریان اصولگرای میانه به رهبری لاریجانی که هواداران دولت آن را دنبال میکنند امری است که هویت سیاسی اصلاح طلبان را به طور جدی خدشه دار میسازد. به عقیده آنها اصلاح طلبان باید با پلتفرم و برنامه مختص خود در انتخابات شرکت کنند و نباید هویتشان را در سودای گرفتن سمت و قدرت قربانی کنند زیرا سرمایه اجتماعی خود را از دست خواهند داد.
[بیشتر بخوانید: شوک سیاسیِ عدم احرازصلاحیت سیدحسن خمینی]ج- مشکلات سازماندهی و بسیج انتخاباتی
مشکلات مربوط به سازماندهی و بسیج انتخاباتی نیز از دیگر معضلات اصلاح طلبان به حساب می آید. آنها حداقل از ۸ سال پیش به این سو فعالیت سیاسی منسجم و سازماندهی شده در انتخابات مجلس نداشتهاند و حضورشان در مجالس هفتم و هشتم به نسبت بی رمق و در مجلس نهم نیز غایب بودند. صرف وجود چنین مسئلهای در عمل منجر به ناتوانی و نارساییهای سازمانی و تشکیلاتی شده است. آنها در سال ۱۳۹۲ نیز فرصت كافی برای تجدید این حضور پیدا نكردند.
علاوه بر این بخش اصلی نیروهای برنامهریز و فعالان پرتجربه و سازمانده آنان در جریان اتفاقات سال ۱۳۸۸ به نحوی به کنار و حاشیه رانده شدهاند. اگر هم قصد فعالیتی داشته باشند، با واكنش فیزیکی مخالفین مواجه شدهاند نمونه آن اتفاقات ورامین و یاسوج ( حمله به موسوی لاری و اذر منصوری) است. در نتیجه پناه بردن به کانالهای رسانهای و مجازی برای انتقال پیام ممکن است برای شهرهای بزرگ مثبت باشد ولی معلوم نیست در شهرهای کوچک این کار به نتایج دلخواه منجر شود.
ه- قطبی کردن فضای انتخاباتی
با توجه به رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان، شانس موفقیت ائتلاف اصلاح طلبان در حضور گسترده مردم است که در روزهای آخر نزدیک به انتخابات میتواند جرقه آن زده شود. در صورتی که فضای انتخاباتی قطبی شود میتواند منجر به افزایش مشارکت شود. در شهرهای کوچک رقابتهای نیروهای محلی معمولا منجر به افزایش مشارکت میشود و در این فضا با توجه به بسته بودن فضای تبلیغاتی اصلاح طلبان نتیجه کار الزاما به بهبود موقعیت اصلاح طلبان نخواهد شد. در این شهرها اعضای سابق سپاه به خاطر برخورداری از مزایای شبکهها و سازماندهی تشکیلاتی و منابع مالی که در اختیار دارند، همچنین جریانات ذی نفوذ و شناخته شده محلی که میتوانند متعلق یه جریانات سیاسی مختلف باشند میتوانند آرا بیشتری کسب کنند. جریانات اصولگرا سعی کردند لحن ملایمتری درمقایسه با گذشته داشته باشند که فضای قطبی ایجاد نشود. با توجه به موفقیت دولت در عملی کردن برجام و رفع تحریمها و فعالیتهای گسترده مردمی در شبکههای اجتماعی و همچنین نظر به اینکه که هیچ جریان عمده سیاسی داخل کشور تحریم انتخابات را توصیه نمیکند، در مقایسه با انتخابات مجلس نهم سطح مشارکت در شهرهای بزرگ دستکم پنجاه در صد افزایش خواهد یافت. دولت روحانی بیش از همه از این امر سود خواهد برد. هرچند اگر تغییر بزرگی در ترکیب مجلس اتفاق بیافتد جناحهای تندرو به واکنش تندی دست خواهند زد و آنکاه سعی خواهند کرد که این تغییر موازنه را در بیرون از نهاد مجلس به قدرتنمایی در مقابل دولت بپردازند.
درصورتی که اصلاحطلبان، هواداران دولت و جناح کارگزاران و اصولگرایان میانه رو بین شصت تا صدو پنجاه کرسی را به خود اختصاص دهند، دولت برای پیشبرد برنامه های اقتصادی و سیاسیاش مشکل کمتری خواهد داشت.