مواجهه با هاشمی رفسنجانی در انتخابات خبرگان
نحوهی تعامل با رفسنجانی یکی از محورهایی است که با نزدیک شدن به انتخابات خبرگان در دستورکار بلوک قدرت قرار گرفته است. وزن سیاسی رفسنجانی برای یکی از آخرین بازیهای سیاسی عمرش در کفهی ترازوی انتخابات خبرگان قرار گرفته است. او مانند یک بازیگر ماهر سیاسی توپی را به درون حوزهی سیاست پرتاب میکند و آنگاه با ارزیابی واکنشها، اقدام بعدی خود را سامان میدهد. او در انتخابات نهادی شرکت میجوید که بیش از هر کس دیگری در ایران در هیأت رئیسهی آن حضور داشته و از اعضای محدود زندهی چند نفرهای است که در همهی دورههای آن حضور داشته است. شواهد و قراین حاکی از نقش کلیدی وی در درسال ۱۳۶۸ در انتخاب رهبر فعلی است ( موضوعی که نهاد بیت رهبری با انتشار مطالبی برای نخستین بار در روزهای اخیر سعی کرده است آن را بیاعتبار سازد و انتخاب وی را به تأیید همهجانبهی آیتالله خمینی نسبت دهد) _پیش از اعلام نتایج تأیید صلاحیتشدگان سه رویکرد در بلوک قدرت در ارتباط با رفسنجانی مطرح بود:
۱ – رویکرد حذف و خارجسازی از صحنه؛
هواداران این نظریه معتقدند هاشمی رفسنجانی قصد تغییر در ساخت قدرت را دارد و جریان ۸۸ را کودتایی میدانند که رهبر معنوی و فکری آن را هاشمی برعهده داشت و او را پدر خواندهی جریانات سیاسی مشابه مینامند. علاوه بر این، او را متهم به ارتباط با دولتهای غربی و عربی میکنند. احمدینژاد در سخنرانیهای انتخاباتیاش او را به دریافت پول از عربستان سعودی متهم کرد و احمد جنتی نیز به طور تلویحی به چنین موضوعی اشاره کرد.
همچنین، برخی او را سمبل فساد اقتصادیِ درون نظام، نیز میدانند. آنها با برجسته کردن مسایل مربوط به قرارداد کرسنت وهمچنین حکم محکومیت مهدی هاشمی، سعی در تخریب وجههي اجتماعی او دارند.
صحبتهای متوالی وی در انتقاد از جناحهای تندرو واکنشهای شدید آنها را باعث شده است، حتی سردبیر روزنامهی رسالت به گونهای تلویحی هشدار به حصر خانگی وی داد.
در یک جمعبندی کلی، جریان محافظهکارِ رادیکال، شامل گروه حامیان احمدینژاد، محافظهکاران رادیکال مانند جبههی پایداری و رهپویان، بخشی از فرماندهان سپاه و فرماندهی بسیج و برخی از روحانیان نزدیک به بیت رهبری هستند. راهحل این گروه آن است که هاشمی از مناصب قدرت حذف شود، سال آینده به ریاست مجمع تشخیص مصلحت منصوب نشود و انتظار آنها این است که هاشمی در انتخابات خبرگان نیز تأیید صلاحیت نشود، زیرا برداشت آنها این است که حضور وی در انتخابات تهران در لیستی که او سرلیست آن باشد، به همراه سید حسن خمینی، روحانی و سید حسین موسوی بجنوردی میتواند موجی انتخاباتی ایجاد کند و با فضایی که تحتتأثیر لغو تحریمها و موفقیت برجام ایجاد شده، با سرعتی تصاعدی، فرش قدرت را زیر پای آنها بیرون بکشد. بنابراین، این گروهها معتقدند که حذف هاشمی تأثیرات منفی کمتری دارد و حدأکثر در حد چند انتقاد رسانهای باقی میماند و هیچ واکنش گسترده و عملی که مخاطرهآمیز باشد، به دنبال نخواهد داشت.
۲- رویکرد مصالحه و توافق استراتژیک؛
صاحبان این رویکرد معتقدند که پیوند نزدیک و دوستانهی رهبری و هاشمی رفسنجانی میتواند بسیاری از چالشها و نزاعها را رفع کند. هر دو نفر در حوزهای از لایههای اجتماعی و قدرت دارای نفوذ هستند و همکاری آنها میتواند باعث بیمه شدن نظام گردد. آنها همچنین به نقل قول مشهوری که از آیتالله خمینی مانده، استناد میکنند که خطاب به هاشمی و خامنه ای گفته شده: ” تا شما با هم باشید، انقلاب آسیبی نخواهد دید”.
بر طبق این رویکرد، هاشمی و موقعیتاش در وضعیت دوستی و همکاری و محدودسازی تبلیغ علیه او از تریبونهای رسمی معدلتر خواهد شد و قراردادن نامش در لیست مشترک جامعهی روحانیت مبارز تهران و جامعهی مدرسین، او را به سمت نظام نزدیکتر ساخته و لحن سخناناش را تغییر خواهد داد و مخالفین تندرو نیز نمیتوانند به او نزدیک شوند و آرایاش را آرای مخالف تفسیر نخواهند کرد. آنها بر این باورند که اصولاً در صورتی که صلاحیت او را تأیید کنند و در لیست محافظه کاران هم قرار بگیرد، مخالفین ممکن است انگیزهای برای رأی دادن به او نداشته باشند.
در این رویکرد بسیاری از روحانیون سنتی، طیف بوروکراتهای نظام، بخشهایی از فرماندهان سابق جنگ، اعضای اصلی دولت روحانی و بخشهایی از روحانیون مبارز دیده میشوند.
۳- رویکرد مهار و کنترل؛
در این رویکرد هدف آن است که با ملاحظهی سوابق و خدمات هاشمی در انقلاب و جمهوری اسلامی و نیز دوستی پنجاه سالهی وی با رهبر کنونی، نفوذ و اطلاعات وی از سیستم، و ارتباط تنگاتنگ وی با گروههای مختلف درون و بیرون حلقهی قدرت، به گونهای هاشمی مهار، کنترل و مدیریت شود؛ تا عملاً وزن و اندازهی حضورش نتواند برفضای مسئولیتهایش در نهادهای قدرت سایه بیاندازد. به این ترتیب هم هاشمی حذف نمیشود که به بازیگر خطرناکی تبدیل شود و تبعاتش برای سیستم مخاطرهآمیز باشد و هم نمیتواند در فضای اجتماعی یارگیری سیاسی کند یا موج اجتماعی ایجاد کند. تجربهی رد صلاحیت هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که موج ناشی از حذف وی میتواند خارج از محاسبات عادی نظام عمل کند.
از سوی دیگر، بر مبنای این رویکرد، حلقهی اصلی قدرت میتواند با چینش افراد در درون نهادهایی که هاشمی در آنها به کار مشغول است، قدرت مانورش را محدود کند؛ و مانند ترکیب آخرین دورهی مجمع تشخیص مصلحت نظام خطری متوجه نظام نخواهد شد. بنابراین در انتخابات مجلس خبرگان نظر این جریان این است که هاشمی تأیید صلاحیت شود، اما نبایستی بقیهی اعضای مجلس خبرگان در حلقهی نزدیک به او باشند و نظام در رد صلاحیت حلقههای نزدیک به او هزینه دهد تا هاشمی نتواند بیش از بیست نفر را درون حلقهی خود بیاورد و در مجلس خبرگان نتواند به ریاست برسد. دراین صورت حضورش در خبرگان مخاطرهآمیز نخواهد بود. بدین صورت، او در آخرین انتخابات عمرش و بازی سیاسیاش هم مهار گشته و هم از پیآمدهای منفی حذفش کاسته شده است.
انتخاب رویکرد سوم
با تأیید صلاحیت هاشمی رفسنجانی و رد صلاحیت تعداد زیادی از کاندیداهای مجلس خبرگان به نظر میرسد که رویکرد سوم مورد تأیید قرار گرفته است و شورای نگهبان به آن عمل کرده است. به این ترتیب، هاشمی در حال حاضر در لیست تهران و در میان کاندیداهای تأییدشده، نیروی هوادار چندانی ندارد مشروط براینکه تغییری در نظر شورای نگهبان صورت نگیرد. او نمیتواند در مجلس خبرگان به ریاست برسد و عملاْ به عنوان یک عضو معمولی در خواهد آمد. البته تاریخ نشان داده، تغییرات سیاسی در ایران میتواند همهي محاسبات را تغییر دهد.
رویارویی هاشمی رفسنجانی با محافظهکاران حاکم در انتخابات مجلس خبرگان