رویارویی هاشمی رفسنجانی با محافظهکاران حاکم در انتخابات مجلس خبرگان
با پایان نامنویسی و افزایش ۶۲ درصدی داوطلبان نمایندگی مجلس خبرگان، فضای رقابتی کمسابقهای در انتخابات این دوره ایجاد شده که باعث نگرانی جناحهای محافظهکار شده است. مجلس خبرگان از لحاظ اختیارات و شرح وظایفی که در قانون اساسی (در حوزه انتخاب، نظارت و عزل رهبری) بر عهدهاش گذاشته شده، مهمترین نهادی است که اعضای آن با رای مستقیم مردم برگزیده میشوند. با این وجود به خاطر محدود بودن شرایط منتخبان (اجتهاد حوزوی) و تلاش جناحهای محافظهکار برای در سایه قرار دادن اخبار و فعالیتهای آن، در بیشتر دورهها، انتخاباتِ این مجلس در سکوت خبری و در غیررقابتیترین فضا انجام شده است.
در این میان هاشمی رفسنجانی، با توجه به حضور روحانی در قدرت، بیماری آیتالله خامنهای و نیز توجه افکار عمومی به آینده رهبری، فضاسازی خبری و تحرکات سیاسی را برای آینده این مجلس کلید زد که با موج جدیدی از حملات محافظهکاران و دیگر نهادهای قدرت همراه شد. حتی وزیر اطلاعات دولت روحانی نیز به صف انتقادکنندگان از او پیوست. حال باید دید که چرا جناحهای محافظهکار حاکم، بیسابقهترین حملات را علیه رییس مجمع تشخیص مصلحت، در رسانهها رقم زدهاند که میتواند به مهمترین رویارویی آنها با هاشمی رفسنجانی منجر شود.
سطوح مختلف این رویارویی را از چند منظر میتوان بررسی کرد:
نخست – شورایی شدن رهبری و احیای نظارت بر رهبری
هاشمی از پیش از انتخابات سال گذشته ریاست خبرگان، به بیان مواضعی پرداخت که هدفش نوراندازی بر موقعیت این مجلس در ساختار جمهوری اسلامی بود. او در مصاحبهای با روزنامه شرق به برخی جزییات گفته نشده انتخاب سیدعلی خامنهای به رهبری در سال ۱۳۶۸ اشاره کرد و در مصاحبه اخیر خود نیز بر امکان شورایی شدن رهبری تاکید کرد و خاطر نشان ساخت حتی رهبر فعلی نیز به هنگام فوتِ آیتالله خمینی از این ایده حمایت میکرده است. این گفته این ظن را در نگاه مخالفان او به وجود آورد که علیرغم اینکه شورایی شدن رهبری در قانون اساسی وجود ندارد، او به دنبال اجرای چنین طرحی است. این مواضع با واکنش شدید مخالفانِ او روبرو شد. برخی از اعضای برجسته حکومت نیز که حکمشان را مستقیما از رهبری کنونی دریافت کردهاند و یا جزو حلقههای نزدیک به رهبری محسوب میشوند (فیروز آبادی و صادق لاریجانی) حملههای تندی به او کردند.
دوم -نظارت بر رهبری
مساله نظارت بر رهبری نیز موضوع دیگری بود که هاشمی تلویحا به آن اشاره کرد. او با اشاره به این نکته که در دوره آیتالله خامنهای عملا بحث نظارت، تعطیل بوده است و پیشنهاد داد که با نظارت بر نهادهای زیر نظر رهبری در مجلس خبرگان جدید، این بخش مغفولمانده را احیا کرد.
پیشتر برخی از اعضای مجلس خبرگان نیز خاطرنشان کرده بودند که اجازه نظارت بر نهادهای زیر نظر رهبری به ویژه نهادهای نظامی به آنها داده نمیشود.
با احیای بحث نظارت میتوان در مورد مدیریت نیز انتقادهایی را مطرح کرد و دفتر رهبری اصولا نمیخواهد چنین دریچه ای را برای مجلس خبرگان باز کند.
در این زمینه صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه واکنش نشان داد و مدعی شد که اصلا در قانون اساسی اشارهای به نظارت بر رهبری نشده است. البته برخی از روحانیون برجسته شورای نگهبان (آیتالله مومن) و حتی رییس مجلس خبرگان (آیتالله یزدی)، نظارت بر رهبری را جزو وظایف مجلس خبرگان برشمردند.
سوم- طرح جانشینی آینده
هاشمی با مطرح کردن موضوع کمیسیونی محرمانه برای بررسی و معرفی افراد شایسته رهبری مسئله کلیدی اشاره کرد که آنهم تاثیرگذاری و نقش رهبری فعلی در تعیین جانشین آینده است. چنین خبری از جنبه سیاسی جامعه را متوجه کاندیداهای موجود میکند. در عین حال به علت حساسیت موضوع، مطبوعات ایران طرح مسئله جانشینی را چندان پوشش ندادند و جناحهای محافظه کار نیز برای جلوگیری از گسترش این موضوع در این مورد سخنی نگفتند.
چهارم– لابی و بسیج انتخاباتی هاشمی برای حضور خبرگان حوزوی
هاشمی از همان سال ۹۲ به رایزنیهای سیاسی خود با گروههای اجتماعی به طور روزانه ادامه داد. جدا از ملاقاتهای روزانه وی در دفترش، وی مسافرتهایی نیز به قم داشت که در آنها به تشویق اساتید حوزه برای حضور در انتخابات میپرداخت. هاشمی نیز نخستین نفری بود که از سیدحسن خمینی خواست تا در انتخابات خبرگان بیاید و با علامه خواندن وی موج تبلیغاتی علیه خود به راه انداخت. اکنون محافظهکاران احساس میکنند که وی با به صحنه آوردن گروهی از اساتید و مجتهدین حوزه که شورای نگهبان نمیتواند آن ها را از لحاظ علمی رد صلاحیت کند، قصد دارد ترکیب مجلس خبرگان را تغییر دهد. با مطرح شدن لزوم شرکت در آزمون اجتهاد از افرادی که تاکنون عضو خبرگان نبودهاند در آزمون اجتهاد، محافظهکاران تندرو قصد فضاسازی علیه آنها به ویژه سیدحسن خمینی را به عنوان سمبل این جریان دارند.
[بیشتر بخوانید:هفت ویژگی کاندیداتوری سیدحسن خمینی]پنجم– پیروزی لیست تهرانِ هاشمی و حذف سران محافظه کاران در انتخابات
مهمترین نگرانی جناح محافظهکاران این است که هاشمی بتواند فهرست پانزده نفره تهران را از میان روحانیون میانهرو و سنتی تکمیل کند. چیزی که در فضای قطبی شده انتخاباتی فعلی، از میزان نامنویسیها آشکار است. فهرستی که هاشمی، روحانی، سیدحسن خمینی و موسوی بجنوردی اضلاع آن را تشکیل میدهند و مورد حمایت خاتمی هم قرار دارد، احتمالا باعث افزایش بیسابقه مشارکت طبقه متوسط در انتخابات خبرگان در تهران میشود که در نتیجه این مشارکت، ممکن است سران محافظهکار رادیکال و هیات رییسه کنونی (محمد یزدی، احمد خاتمی، موحدی کرمانی، ابراهیم رییسی، احمد جنتی و مصباح یزدی) در تهران با شکست مواجه شده و مانع راه یافتن آنان به مجلس جدید شود.
چنین تصویری موجب نگرانی جناح محافظهکار رادیکال شده چراکه مهمترین چهرههای آنها، کاندیداهای لیست تهران هستند و آنها باید به مقابله با لیست هاشمی بروند.
ششم- نفوذ تشکیلاتی در دستگاه بوروکراسی و سازمان روحانیت
برای مقابله با هاشمی، محافظهکاران با مشکلاتی مواجه هستند که بخشی از آن به نفوذ هاشمی در ساختار روحانیت بر میگردد. هاشمی عضو روحانیت مبارز است و در میان روحانیون سنتی نیز دارای پایگاه است. لابیهایی برای قرار دادن نام هاشمی در لیست روحانیت مبارز تهران آغاز شده که در صورت تحقق آن هزینههای جناحهای تندرو را برای برخورد با هاشمی افزایش میدهد. علاوه براین بعد از پیروزی روحانی نفوذ هاشمی در دستگاه بوروکراتیک کشور افزایش یافته است. بنابراین حمایت دستگاه بوروکراتیک نیز ضربهگیر قابل توجهی در مقابل اقدامات محافظهکاران در جریان انتخابات علیه وی بهوجود میآورد.
اما اینکه چه روشها و سناریوهایی در مواجهه با هاشمی برای جناح محافظه کاران حاکم وجود دارد و چه تبعاتی برای ساخت قدرت خواهد داشت، در مطلب بعدی به آن خواهیم پرداخت.